درباره کتاب
بشر، این موجود دو پا که احتمالا خیلی از شما همچون من (البته تا پیش از مطالعه این کتاب) از او قطع امید کردید. اما واقعا ما انسانها تا چه اندازه بد و پلید هستیم؟ آیا سرشت ما با خباثت و بی رحمی گره خورده است؟ آیا اصلا لایق اینهمه احساس بد هستیم؟ سالها است که ما انسانها (یا حداقل بیشتر ما) این موضوع را باور کردیم که بشر ذات پلیدی دارد و فقط تمدن و قوانین است که این خوی وحشیانه او را کنترل کرده است. اما این ایده تا چه اندازه درست است؟ آیا واقعا ما همان هیولایی هستیم که از خودمان درست کردیم؟ یا اینکه ذات و سرشت ما با نیکی و خوبی درآمیخته است؟
روتخر برخمان نویسنده کتاب آدمی یا تاریخ امیدبخش نوع بشر است. او یک تاریخنگار هلندی است که به جز این کتاب، چهار اثر دیگر هم در کارنامه دارد. یکی دیگر از آثار مشهور او کتابی است با نام آرمانشهری برای واقع گرایان که در ایران هم منتشر و ترجمه شده است. برگمان از دانشگاه اوترخت و در رشته تاریخ هنر فارغ التحصیل شد. آثار و سخنرانیهای او به خصوص در بنیاد TED مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است و از برخمان چهرهای بین المللی و شناخته شده ساخته است
مترجم مزدا موحد نشر نو
از متن کتاب
بر خلاف تصور عموم، این تمدن نبود که ما را آرام و اهلی کرد، بلکه اتفاقا تمدن و یکجانشینی بود که انسانها را به جان یکدیگر انداخت. در واقع بشر زمانی که فهمید زمین و محصولی برای دفاع و جنگیدن دارد، سعی کرد تا با جنگیدن با همنوعانش و تصاحب منابع آنها، قدرتش را افزایش دهد.
برخمان تلاش میکند تا بشریت را از زاویه دید دیگری به ما نشان دهد. زاویهای که تا به حال همیشه پشت به آن ایستاده بودیم و اصلا متوجهش نبودیم. برای همین هم تلاش میکند تا با آوردن نمونههای جذاب و قابل فهمی از جنگهای جهانی، بلایای طبیعی و موقعیتهای حساس به ما ثابت کند احساسی که درباره خود داریم چندان درست نیست. برای مثال او در بخشی از کتاب خود به کریسمس ۱۹۱۴ اشاره میکند. جایی که سربازان آلمانی و انگلیسی در جریان جنگ جهانی اول، به جای کشتن یک دیگر از دستورات تمرد کردن و کریسمس را با هم جشن گرفتند.
این تنها یک نمونه از چند مثال جالبی است که روتخر بروخمان به آنها اشاره میکند.